مرگ مغزی چیست؟

در طول سه دهة گذشته نظریه های گوناگونی درمورد مرگ مغزی ارائه شده که مسلماً در کشور ما نیز نقطه نظرات فرهنگی ،‌مذهبی و عاطفی وجود داشته که همه محترم هستند . در حدود یکصد سال پیش پزشکان متوجه وجود بیمارانی شدند که قلبشان پس از « ایست تنفسی » تا مدت زمانی به ضربان خود ادامه می داد . آنها قادر بودند با وسایل اولیة خود به تنفس این بیمارا ن کمک کنند . از جملة این دانشمندان می توان « هورسلی» را نام برد .


به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  « هاروی کوشینگ» در سال ۱۹۰۲ موردی را در باره بیماری گزارش کرد که در اثر ازدیاد فشار داخل جمجمه ، به خاطر غدة مغزی ، دچار ایست تنفسی شده بود ولی قلب او تا ۲۳ ساعت بعد به ضربان خود ادامه داد . « مولارت» در سال ۱۹۵۹ بیماری را که مدتها با تنفس مصنوعی زنده نگهداشته بود کالبد شکافی کرد و متوجه شد که در مغز او مناطق وسیعی از انهدام سلولی و ورم مغزی وجود دارند .

در حقیقت بخش های مراقبت های ویژه در ریشه گرفتن مفهوم مرگ مغزی نقش مهمی را بازی کردند ، زیرا که با داشتن تکنولوژی تنفس مصنوعی قادر شدند بیماران را ، به ظاهر ، تا مدتی زنده نگهدارند .
از سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۲ به تدریج معیارهای کنونی مرگ مغزی در دانشگاه هاروارد و انستیتوی ملّی بهداشت آمریکا مشخص شدند ، ولی تا دهة هشتاد محرز نشده بود که چقدر از شبکیة پیچیدة عصبی بایستی از بین رفته باشد تا بتوان عنوان « مرگ مغزی» را به آن اطلاق کرد .هنوز هم مسئله به طور کامل مورد قبول واقع نشده است .

مثلاً پژوهشگرانی هستند که میل دارند بیمارانی را که « وظایف عالی» مغز را از دست داده اند جزء‌افرادی بیاورند که درحقیقت مرده اند . این بیماران شعور ،عقل ، تکلم …..خود را از دست داده اند و با سلسلة اعصاب نباتی زندگی می کنند . اما این پژوهشگران با مخالفت های شدید اخلاقی و فرهنگی روبرو هستند .

پس باید گفت که در مرگ مغزی « هوشیاری» بیمار تبدیل به اغماء شده و « وظایف عالی» مغز نیز برای همیشه ناپدید شده اند . دراصل ، « سطح هوشیاری» توسط ساختمان مشبک ساقة مغز و « وظایف عالی» مغز توسط نیمکره تعیین می شوند .

مغز از چند قسمت تشکیل شده است

١- قشر مغز

این قسمت بزرگترین قسمت تشکیل دهنده مغز است. قشر مغز از دو نیمکره راست و چپ تشکیل شده است. نیمکره ها مسؤل فعالیتهای اختصاصی میباشند. بطور مثال تکلم – تفکر – محاسبات – درک فضایی اشیاء و عواطف و احساسات شنیدن – بینایی – شناخت و غیره

٢- ساقه مغز

این قسمت شامل مغز میانی, پل و بصل النخاع میباشد. انجام اکثر اعمال خاص کنترلی بدن بر عهده ساقه مغز است: کنترل تنفس – کنترل دستگاه قلب و عروق – کنترل اعمال گوارشی – تعادل و غیره ساقه مغز دستورات و پیامهای هدایت بدن را که از قشر مغز میاید به سراسر بدن گسیل میدهد

مرگ مغزی

مرگ مغزی عبارتست از قطع تمامی فعالیتهای مغزی و ساقه مغزی بطور همزمان. فرد مبتلا به مرگ مغزی در واقع شخصی است که بعلت آسیب گسترده به مغز قادر به ایجاد ارتباط با محیط پیرامونش نبوده ، نمیتواند صحبت کند ، نمی بیند ، به تحریکات دردناک پاسخ نمیدهد. فرد مبتلا به مرگ مغزی قادر به تنفس خودبخودی هم نمی باشد. این فرد علیرغم آنکه ضربان قلب دارد وقتی امواج مغزی وی را ثبت کنیم هیچ موج قابل ثبتی ندارد. ضربان قلب وی به کمک دستگاه تنفس مصنوعی و اقدامات نگهدارنده ادامه می یابد تا اعضای اهدایی جهت پیوند در شرایط مطلوب حفظ شوند

مرگ مغزی عبارتست از قطع غیرقابل برگشت کلیه فعالیتهای مغزی کورتیکال – ساب کورتیکال و ساقه مغزی بطور همزمان منطبق با شرایط و مشخصه های بالینی و پاراکلینیک عنوان شده در بندهای مرتبط با رعایت تبصره های ملحوظ

تعریف تشریحی
آسیب و تخریب غیر قابل جبران به نیمکره ها و ساقة مغز را مرگ مغزی گویند .
تعریف فیزیولوژیک
محو کامل تظاهرات فیزیولوژیک قشر خاکستری و هسته های قاعدة مغز و همچنین ساختمان مشبک و سایر اجزاء ساقة مغز به عنوان مرگ مغزی تلقی می شود .
تظاهرات بالینی
شخص بیمار ظاهراً خواب بوده ولی در اصل در وضعیّت اغماست و به هیچ وسیله یا تحریک درد آور نمی توان با او تماس دهنی برقرار کرده و یا حتی تظاهرات انفعالی در او مشاهده کرد .
روش هائی که معمولاً برای تماس ذهنی با بیمار در حال اغماء مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از : حرف زدن با او ، تکان دادن بدن او و یا فشارآور روی ناخن او وارد کردن .

شرایط تلقی مرگ مغزی سه مورد میباشند:
الف) بیمار در اغمای عمیق باشد
شواهدی دال بر مصرف داروهای تضعیف کننده دستگاه عصبی مرکزی وجود نداشته باشد -
شواهدی دال بر هیپوترمی (دمای کمتر از ۳۲ درجه) بعنوان عامل اغما وجود نداشته باشد -
اختلالات متابولیک – توکسیک – اندوکرین عامل اغمای بیمار نباشند -
ب) قطع کامل تنفس و عدم وجود تنفس خودبخودی که موجب وابستگی و نیاز قطعی به دستگاه تنفس مصنوعی (ونتیلاتور) گردیده است. در این مورد رد مصرف داروهای شل کننده (عوامل مهار کننده عصبی عضلانی) و سایر داروها بعنوان عامل نارسایی تنفسی ضروری است
ج) با اقدامات معمول علت اغما حتی الامکان مشخص شده باشد
بررسی های بالینی لازم عبارتند از:
الف) عدم حرکات خودبخودی و عدم پاسخ به شدیدترین تحریکات دردناک
(Absent Brain Stem Reflexes) ب) فقدان بازتابهای ساقه مغز
قطر مردمک ها ثابت بوده و به تحریکات نوری با شدتهای متفاوت پاسخی مشاهده نمیشود -
(occulo vesibular عدم وجود واکنش چشمی – دهلیزی (آزمون کالریک یا -
عدم وجود واکنش گاگ -
تایید نهایی یافته های بالینی با انجام و اثبات آزمونهای پاراکلینیک تکمیلی صورت می پذیرد
الف) تست آپنه مثبت به شرح مقابل : ۱۰ دقیقه قبل از جدا شدن از دستگاه ونتیلاتور (تنفس مصنوعی) به بیمار اکسیژن ۱۰۰% داده میشود و پس از جدا شدن از دستگاه اکسیژن بمیزان ۶ لیتر در دقیقه داده شده و اجازه داده میشود تا (فشار دی اکسید کربن) به حد شصت میلیمتر جیوه برسد. در صورت عدم مشاهده هرگونه فعالیت تنفسی تست آپنه مثبت و مؤید مرگ مغزی میباشد
ب) انجام نوار مغزی در دو نوبت و حداقل بفاصله شش ساعت و هر نوبت بمدت بیست دقیقه. ایزوالکتریک بودن نوار مغزی در دو نوبت مؤید مرگ مغزی میباشد
کلیه یافته های بالینی و آزمونها باید بمدت ۲۴ ساعت بدون تغییربمانند
پزشکان تعیین کننده مرگ مغزی که تکمیل کننده برگه مخصوص تایید مرگ مغزی میباشند شامل دو پزشک متخصص نورولوژی و یا یک متخصص نورولوژی و یک متخصص جراحی مغزواعصاب میباشد که هرکدام جداگانه بیمار را معاینه و بررسی نموده و برگه مخصوص را تکمیل ممهور و امضاء می نمایند. همچنین برگه مذکور توسط یک پزشک متخصص بیهوشی و پزشک نماینده سازمان پزشکی قانونی کشور ممهور و امضاء میگردد
در مورد کودکان زیر ۵ سال زمان نگهداری بیمار تحت دستگاه تنفس مصنوعی حداقل ۷۲ ساعت می باشد

مرگ مغزی چه تفاوتی با اغما (کوما) دارد؟

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  اغما کاهش اعمال مغز است. در اغما احتمال برگشت هوشیاری وجود دارد، ولی مرگ مغزی ، فقدان برگشت ناپذیر همه فعالیتهای مغز است و شانسی برای بهبود ی بعد از مرگ مغزی وجود ندارد. در حالت اغما شخص ممکن است برای مدت طولانی زنده بماند و زندگی نباتی پیدا کند، ولی در مرگ مغزی ، فرد حتماً بعد از چند ساعت یا نهایتاً چند روز فوت خواهد کرد.

چرا فرد دچار مرگ مغزی هنوز قلبش می تپد؟

قلب بدلیل خودکار بودن در صورت داشتن اکسیژن تا مدتی به کار خود ادامه می دهد، ولی یک دستگاه تنفس مصنوعی باید اکسیژن کافی را برای ادامه ضربان قلب فراهم کند. قلب بدون این کمک های مصنوعی از حرکت خواهد ایستاد. حتی با وجود همه این تجهیزات نیز قلب را تا مدت زیادی نمی توان زنه نگه داشت. این مدت از چند ساعت تا چند روز ممکن است طول بکشد.

مرگ مغزی چه تأثیری براعضای دیگر بدن دارد؟

مرگ مغزی یعنی نرسیدن اکسیژن یا جریان خون به مغز، ولی اعضای دیگر بدن مانند قلب، کلیه ها یا کبد تا مدتی زنده و قابل پیوند هستند. این ارگانها، درصورت اقدام به موقع، می تواننددر بدن شخص دیگری بوسیله پیوند اعضا استفاده شوند. با این حال، تخریب اعضای بدن به فاصله کمی پس از مرگ مغزی شروع می شود. به همین علت است که فرایند پیوند اعضا بایدهرچه زودتر انجام شود.

از پزشکان بدون مرز

Comments

Popular posts from this blog

تصویر شهابی بر فراز دامغان/ تصاویر دومین پدیده نجومی سال 2011 در دنیا

شعری به لحجه هراتی

گرچه مغز انسان بسیار بزرگ است اما در حال کوچک شدن می باشد